برای مبارزه با فساد اصلاح ساختار مقدم است بر اصلاح کارگزار
به گزارش روابط عمومی سازمان دانشجویان، علی چاوشی از تیم فکرت به عنوان مخالف گزاره، سخنان خود را با این موضوع آغاز کرد که فساد اقتصادی آن است که هر دوی ساختار و کارگزاران از اختیاراتی که قدرت به آنها داده است سوء استفاده کرده و در پی فساد برآیند.
وی افزود: فساد اقتصادی از تعارض منافع بر میآید که یا ساختار بنیاد است یا عامل بنیان. کلید واژه دوم کارگزار یا ایجنت است. شخص حقیقی یا حقوقی که به واسطه اختیاراتی که ساختار حقوقی به او تفویض کرده در آن محدود کنشگری انجام میدهد. ساختار هم چارت یا نظام حقوقی و آیین نامهای است که اختیاراتی دارد. اختیارات قانونی ساختار یعنی وضع قانون از سوی کارگزاران حقوقی. حال سوال این است که آیا منشأ دیگری غیر از کارگزار وجود دارد که قانون وضع کند یا خیر؟ کارگزار ساختار را وزن میکند و بعد از آن باید مشروعیتش را از خود ساختار بگیرد. این یک دور بوده و یک نوع رابطه دیالکتیکی بین ساختار و کارگزار وجود دارد.
وی بیان کرد: ساختار و کارگزار یکدیگر را ساخته و تعریف میکنند. وقتی دو پدیده هر دو در پیدایش خود متلازم یکدیگر هستند نمیتوان یکی را دیگری متقدم دانست. پرسش ما این است که چگونه با توجه به اینکه ساختار و کارگزار چنین رابطهای دارند چگونه میتوان یکی را مقدم بر دیگری دانست.
چاووشی یادآور شد: هنک کنگ در سال ۱۹۷۰ جزو اولین کشورهای فاسد بود اما تصمیم گرفت که با این مبارزه کند. در کنار پرداختن به ساختارها به تربیت انسانها عنوان کارگزار پرداخت. آمریکا در سال ۲۰۰۸ طرح سوت زنی را برای مبارزه با مفاسد اقتصادی پیش گرفت افغانستان ههم چهار سال بعد تلاشهایی برای اصلاح ساختار در پیش گرفت. اما در افغانستان این طرح موفق نشد چرا که ساختار عوض شده بود اما کارگزارها عوض نشده بودند. لذا باید با آگاهی کارگزار تغییر داد و پس آن به اصلاح ساختار پرداخت.
جهانگیر سایانی از تیم فرهنگ نیز به عنوان موافق گزاره گفت: ما با گزاره مبارزه با مفاسد اجتماعی که اصلاح ساختار مقدمه بر اصلاح کارگذار است موافق هستیم. اگر بخواهیم یک نگاه اجمالی به این گذاره داشته باشیم باید بگوییم تا زمینه لازم برای فساد اقتصادی فراهم نباشد کسی به سمت فساد گرایش پیدا نمیکند. ساختار بیمار میتواند افراد پاکدست را وسوسه کند و زمینه را برای افراد سودجو فراهم کند در نتیجه اصلاح کارگزار نمیتواند بدون اصلاح ساختار راه حل مناسبی برای مفاسد اقتصادی نیست.
وی افزود: بیایید پیشداوری نکنیم، علل پیدایش فساد میتواند گسترده باشد یکی از مهمترین عاملها، انحصار ساختار قدرت و دسترسی به اطلاعات رانتی و عدم شفافیت است که میتوانیم به عنوان مهمترین عامل بروز فساد آن را مطرح کرد. در شرایط فقدان شفافیت، امکان کجروی افزایش پیدا میکند انجام رفتارهای فسادآلود تسریع میشود. کشورهایی که فساد کمتر دارد، ساختارهای درستی دارد مطبوعات آزاد اجازه فساد اقتصادی نمیدهد. در ساختارهای بیمار حتی اگر پاکترین آدمها را داشته باشیم این افراد امکان به فساد کشیده شدن را دارند. دومین موضوعی که می خواهیم به آن اشاره کنیم. تثبیت حاکمیت قانون و افزایش شفافیت است. در بسیاری از از کشورها بستری برای بیان قوانین وجود ندارد در این کشورها و با قوانین نارسا بوده و متن آن به سادگی در دسترس همه نیست. اطلاعات معمولاً با شفافیت به اطلاع همه نمیرسد. یا قانون شفافیت اطلاعات به صورت درستی اجرا نمیشود.
سایان بیان کرد: قانون گردش اطلاعات در کشور نداریم. خود ماه شما نمیتوانید به مانند یک شهروند عادی به هر جایی مراجعه کنید و روند یک پروژه را بررسی کنید. اطلاع پیدا کنید و حتی خبرنگاران هم اگر به ادارات مراجعه کنند نمیتوانند به اطلاعات لازم دست پیدا کنند.
وی ادامه داد: دسترسی به اطلاعات مالی در مورد برخی از سازمانهای غیردولتی که از بودجههای کلان دولتی برخوردارند و به هیچ جا پاسخگو نیستند، وجود ندارد. هیچ اطلاعاتی در مورد میزان دارایی، درآمد و هزینه در دسترس نیست این را باکشورهای اسکاندیناوی مقایسه کنید که هر شهروند میتواند با اتصال به اینترنت از هر اطلاعی برخوردار شود.
سایان گفت: نبود ساختار شایستهسالار است. یکی از نقاط ضعف کشورهای عقب مانده و دارای فساد اقتصادی بیتوجهی به توانمندی و شایستگی افراد آن جامعه است. این موضوع به دلیل نبود ساختاری شفاف برای گزینش افراد به وجود میآید تا زمانی که گزینش برای جذب افراد بر اساس روابط باشد این ساختار، فساد پذیر است.
آرش شهلایی، از تیم فکرت در مخالفت با گزاره موجود، گفت: بهترین افراد پاکدست را در بهترین ساختار هم بگذارید این فرد فساد را اشاعه میدهد. دقیقاً همین موضوع است که ما نمیتوانیم این دو را از یکدیگر جدا کنیم. سوال من این است که چرا تقدم برقرار کردید؟ ما به هیچ عنوان نمیتوانیم بگوییم که ساختار اهمیت ندارد. اتفاقاً ما میگوییم که ساختار بسیار مهم است اما چون این دو مفهوم در هم تنیده هستند. برای مبارزه با فساد اصل سوتزنی که در آمریکا انجام شد و موفق بود اما چرا در افغانستان جواب نداد؟ در گزارش سازمان ملل آمده است که که برای مبارزه با فساد در یک جامعه شهروندان باید این مبارزه را مسئولیت خود محسوب کنند. شما کشورهای اسکاندیناوی را با کشورهای خود مقایسه کنید آیا ما با آنها در یک مدار توسعه قرار داریم؟ آیا میتوانیم بگوییم که ساختارهای ما توسعه پیدا کند اما افراد توسعه پیدا نکنند. نمیتوان این دو از یکدیگر جدا کرد.
وی افزود: در حقوق یک ترم جدید جرم شناسی جرایم قانونی ایجاد شده است. فرد در ساختار مرتکب هر جرمی شود محاکمه میشود. هیچ وزیری به بهانه به بهانه حمایت از کالای داخلی نمیتواند، واردات کالای خارجی را محدود کرده و رانت آن را به دوستان خود بدهد. در همین جا هست که خرد جهانی به این سمت رفت که در یک جا باید به کارگزار اعتماد کنیم و اگر این کارگزار در راستای منافع عمومی حرکت کند فساد از بین میرود.
عبدالعلی طوسی نیز در موافقت با گزاره مورد بحث گفت: اگر وارد سیکل زمانی تقدم شویم شویم. همان قضیه مرغ و تخم مرغ به وجود میآید. ما نمیگوییم که ساختار مهم نیست یا افراد مهم نیستند. سیستم سالم، افراد سالم پرورش میدهد. دوستان فرمودند که ساختار از کجا میآید؟ برای سنجش ساختار، شاخصهای قابل اتکا و اطمینان داریم اما برای افراد چنین چیزی وجود ندارد. ساختار اگر درست باشد ساختار اجازه ایجاد رانت را نمیدهد.
چاوشی نی در وقت دوم خود گفت: میگوییم که هر دوی اینها مهم است و نمیتوان آن را از یک جدا دانست. از منظر اسلام و قرآن سوره رعد آیه ۱۱ میفرماید که خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر اینکه حال تک تک افراد آن تغییر کند. طرح شفافیت آرای نمایندگان دو دوره است در مجلس رای نمیآورد وقتی صحبت میشود میگویند تعارض منافع وجود دارد. یا دولت با ارائه بودجه بر مبنای عملکرد مخالفت میکند چرا که بودجه را به اتاق شیشهای تبدیل میکند. ساختار میتواند افراد را تغییر دهد اما ساختار را کارگزاران اصلاح میکنند.
سایان نیز گفت: افغانستان شکل دولتش طبیعی است. در یک دولت طبیعی در دولت طبیعی ثبات به وسیله رانت دادن به بالا دستیها به وجود میآید یک نمونه موفق اصلاح ساختار ستگاپور است. این کشور در سال ۱۹۵۰ با فساد زیادی مواجه بود اما حزب اقدام مردم سر کار آمد، یک سری اصلاح ساختاری را انجام دادند و بر اساس آن کارگزار را نیز تغییر دادند.
شهلایی از فکرت هم گفت: توسعه در اذهان شما شکل میگیرد. تا زمانی که فرد خود را به عنوان یک عامل اجتماعی در جامعه سهیم بداند توسعه شکل میگیرد. موضع تیم فکرت این است که ساختار را بسیار مهمی داریم اما با اینکه تقدم را در بین هر کدام از آنها عوض کنیم مخالف هستیم.
توسی هم از تیم فرهنگ در دفاع پایانی خود به جمعبندی گذاره مورد بحث پرداخت و گفت: مقدم بودن به معنی تقدم زمانی نیست و معنای ارجحیت و بنای بی ارزش بودن کار گزار نیست. واژه کارگزار در دهخدا به عنوان عامل معنی شده است. آیات قرآن که تکتک انسانها را مسئول میداند با دیدگاه شما که در تعریف کارگزار را بنیانگرا نگاه میکنید متفاوت است.
نظر شما :